«پدر و مادر عزیزم سلام. ببخشید که بدون اطلاعتون این کارو کردم. ولی تقصیر خودتون بود. من حمیدو خیلی دوست دارم و نمی تونم دوریشو تحمل کنم. تو این سه سال دوستیم با حمید غیر از خوبی و مهربونی هیچی ازش ندیدم. اون همیشه بر عکس شماها مدام ازم تعریف و تمجید می کنه و خیلی دوستم داره. نمی دونم چرا شما اینقدر سرسختانه با ازدواج ما مخالفت می کردید. اینکه حمید، مرد زندگی نیست، عقلش نمی رسه، خوشگذرونه و... بهانه هایی نبودند که من بپذیرم. شما همه راه ها رو به روی ما بستید برای همینم ما تصمیم گرفتیم که با هم فرار کنیم ... . »
خیلی وقت ها فرزندان گمان می کنند که مهمترین عامل سختی ها و نرسیدن آنها به خوشبختی، والدینشان هستند. آنها تصور می کنند که خوشبختی در یک قدمی شان است و اگر دست دراز کنند می توانند آن را بگیرند ولی مانعی بزرگ به نام والدین در مقابلشان قرار دارد.
همین تفکرات غلط و اشتباه برخی از دخترها و پسرها را بر آن می دارد که برای رسیدن به خواسته هایشان دست به اقدامات اشتباه و خطرناکی بزنند. نمونه بسیار ملموس این قضیه مثال بالاست. دختر و پسری که خانواده هایشان را مهمترین مانع بر سر راه رسیدن به یکدیگر و ازدواج می دانند و تنها راه دور زدن این مانع را فرار از خانه و در تنگنا قرار دادن خانواده ها می بینند. آنها تصمیم می گیرند برای رسیدن به هم از خانه فرار کنند یا بدون حضور والدین عقد نمونده و به دنبال زندگی شان بروند و یا اینکه با این فرار خانواده ها را مجبور نمایند که از ترس آبرویشان هم که شده با ازدواجشان موافقت نمایند. شاید در برخی از موارد این عملکرد باعث رسیدن به نتیجه دلخواه فرد شود ولی در بسیاری از موارد مشکلات عدیده دیگری برای طرفین به خصوص دختر خانم ایجاد می نماید.
-تجاوز و تعدی به حریم دختر خانم: متاسفانه در بسیاری از موارد فرار دختر از خانه، پسر به دلیل تنها و بی سرپرست بودن وی به راحتی به خود اجازه می دهد تا به وی تجاوز نماید. در بسیاری از موارد نیز پس از تجاوز به دختر او را رها کرده و منکر ازدواج با وی و قول و قرار های قبلی شان می شود.
- گرفتار شدن در دام شبکه های قاچاق مواد مخدر یا زنان: زمانی که دختر خانم با هزاران امید از خانه پدری فرار می کند و به دامان معشوقش پناه می برد و متاسفانه از سوی وی نیز مورد جفا قرار می گیرد، دیگر روی برگشتن به خانه پدری را نداشته و به دلیل نداشتن سرپناه خواه ناخواه جذب شبکه های قاچاق زنان و یا مواد مخدر می شود و این یعنی گرفتار شدن در بدبختی های جدیدتر و بزرگتر.
-ابتلا به بیماری ها و اختلالات روانی: بی خانمانی، بی هویتی و هزاران هزار مشکل دیگری که پس از فرار برای دختران حاصل می شود عامل بروز بسیاری از مشکلات روحی و روانی در آنها شده و گاه حتی آنها را تا مرحله خودکشی نیز پیش می برد.
- خطر ابتلا به بیماری های عفونی: نگرانی بزرگ دیگر در مورد افراد فراری افزایش خطر ابتلای آنها به بیماری های عفونی چون ایدز و هپاتیت به دلیل استفاده زیاد از مواد مخدر تزریقی و رفتارهای پر خطر جنسی است.
- و ...
حال ممکن است عده ای بگویند همه که به این مشکلات برخورد نمی کنند. برخی نیز پس از فرار با یکدیگر ازدواج می کنند. ما نیز این حالت را قبول داریم ولی معتقدیم که در این حالت نیز افراد به خوشبختی که برای رسیدن به آن لحظه شماری می کردند نخواهند رسید، زیرا:
- معمولاً خانواده ها از ترس آبرویشان با ازدواج فرزندان فراری شان موافقت می کنند ولی در بسیاری از موارد این افراد پس از ازدواج از خانواده ها طرد شده و حمایت آنها را برای همیشه از دست می دهند.
- در حالتی که دختر و پسر برای تشکیل زندگی مشترکشان حمایت والدین و خانواده هایشان را نداشته باشند در زندگی مشترکشان بیشتر دچار مشکل شده و آسیب پذیرترند.
- فرار دختر از خانه پدری و ازدواج وی با فرد مورد نظرش گاه مهمترین ابزار برای سرزنش و ملامت وی از سوی پسر و خانواده وی محسوب می شود. نبود حمایت خانوادگی نیز این ملامت ها را چند برابر می کند.